به گزارش کنکاش فردا، نوآ اسمیت، خبرنگار سابق بلومبرگ و استادیار امور مالی در دانشگاه استونی بروک، در سلسله گزارشهایی با محوریت اقتصاد توسعهای، تلاش کرده است به دلایل موفقیت اقتصادی کشورهایی مانند بنگلادش، اندونزی، جمهوری دومینیکن، لهستان و ترکیه، ناکامی کشورهایی چون پاکستان، هائیتی و اوکراین و همچنین کشورهایی که در این میان هستند مانند فیلیپین و جامائیکا بپردازد.
به طور کلی اسمیت از چارچوبهای ارائه شده توسط اقتصاددانانی چون ها-جون چانگ و جو استادول استفاده میکند و دو خط فکری اصلی را در نوشتههای او میتوان دید؛ در درازمدت یک کشور تولیدکننده وضعیتی بسیار بهتر از یک کشور با منابع طبیعی خواهد داشت و صادرات برای واردات فناوری خارجی و شیوههای تجاری بسیار مهم است. این نظریه که اکنون کمی مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است، اصلاحی از ایدههای سیاست صنعتی الکساندر همیلتون، فردریش لیست و اقتصاددانان مختلف در وزارت تجارت و صنعت بین المللی ژاپن است.
اسمیت در گزارش اخیر خود سعی کرده است به دلایل عدم توسعه مکزیک و اقتصاد این کشور بپردازد؛ اگرچه به اعتقاد او، پرداختن به مکزیک، کشوری که میتوانست به الگویی برای سایر کشورها تبدیل شود، مانند کلاف سردرگمی است که نمیتوان بطور مشخص چند دلیل عمده را برای عدم توسعه یافتگی و رشد آن ذکر کرد.
در سال ۱۹۹۰، مکزیک کمی ثروتمندتر از کشورهایی مانند ترکیه، لهستان، رومانی و مالزی بود. اما سه دهه بعد، مکزیک رشد متوسطی داشت، در حالیکه کشورهای ذکر شده توانستند عملکردی بهتر از مکزیک از خود نشان دهند. حتی تایلند که کار خود را تنها با نیمی از سطح درآمد مکزیک آغاز کرد و به طور گسترده به عنوان مثال ترحمآمیز “تله درآمد متوسط” شناخته میشود، تقریباً به مکزیک رسیده است.
وقتی به رشد بر حسب درصد نگاه میکنیم، عملکرد ضعیف مکزیک حتی بیشتر قابل توجه است. درآمد همتایان مکزیک، یعنی لهستان، مالزی، تایلند، رومانی و ترکیه بیش از دو برابر شده است، در حالی که مکزیک تنها حدود یک سوم رشد داشته است.
با این وجود نوآ اسمیت، از مکزیک به عنوان نمونهای از یک کشور شکست خورده یاد نمیکند زیرا ۲۰هزار دلار (بر حسب برابری قدرت خرید) درآمد قابل احترامی است و مکزیک را بالاتر از میانگین جهانی قرار داده است. بنابراین ما در مورد کشوری مانند پاکستان صحبت نمیکنیم که در کمتر از یک سوم سطح درآمد مکزیک متوقف شده است. مکزیک دستاوردهای بسیار خوبی مانند افزایش مداوم سواد به بیش از ۹۵درصد و کاهش قابل ملاحظه نابرابری از دهه ۹۰ تابحال داشته است.
اما در نهایت، همه چیز از رشد سرچشمه میگیرد. رشد منابعی را برای بازتوزیع و هزینه در خدمات عمومی مانند آموزش و بهداشت فراهم میکند. بنابراین اگرچه ۲۰هزار دلار به ازای هر نفر قابل احترام است، اما کشوری مانند مکزیک باید بهتر عمل میکرد. همچنین موضوع نگران کنندهای که درباره این کشور وجود دارد، این است که علیرغم اینکه مکزیک هم از مزایای طبیعی فراوانی برخوردار بوده و هم از مدل اقتصادی مشابه کشورهای موفق استفاده کرده، دچار رکود رشد شده است. آنچه ما در اینجا به آن نگاه میکنیم یک معمای بزرگ توسعه است.
رشد آهسته از نقطه شروع نسبتاً بالا، یک داستان بسیار رایج درباره کشورهای آمریکای لاتین است؛ برزیل، کلمبیا و آرژانتین همگی مسیرهای رشدی تقریباً مشابه مکزیک دارند. اما میان این کشورها و مکزیک تفاوتهای مهمی وجود دارد. برای مثال سایر کشورهای آمریکای لاتین عمدتاً صادرکنندگان منابع طبیعی هستند. این درحالی است که عمدهترین صادرات مکزیک، محصولات تولیدی، عمدتاً الکترونیک و وسایل نقلیه است. میزان صادرات نیز تقریبا قابل توجه است، حدود ۴۰درصد تولید ناخالص داخلی، مشابه رومانی و بالاتر از ترکیه. به طور کلی، تولید صنعتی ۱۸درصد از تولید ناخالص داخلی مکزیک است که کمی بیشتر از کشورهایی مانند لهستان یا رومانی است.
مزیت بزرگ دیگری که مکزیک نسبت به همتایان آمریکای جنوبی خود دارد، نزدیکی به یک مرکز بزرگ اقتصادی یعنی ایالات متحده است. مقصد بیش از ۷۵ درصد صادرات مکزیک همسایه شمالی آن یعنی آمریکا است.
اگر بخواهیم وضعیت مکزیک را با سایر کشورها مقایسه کنیم باید بگوییم همانطور که لهستان، رومانی و ترکیه از نزدیکی خود به اروپا سود میبرند، مکزیک نیز از نزدیکی خود به آمریکا منفعت زیادی میبرد. ادغام اقتصادی مکزیک با ایالات متحده با وجود یک توافق تجارت آزاد، USMCA (نفتا سابق) کمک می کند. مکزیک همچنین تعداد زیادی ماشین و کامیون برای خودروسازان آمریکایی تولید میکند، مانند کاری که لهستان برای آلمان انجام میدهد. مکزیک مانند مالزی یک تن لوازم الکترونیکی صادر میکند، در واقع این کشور هشتمین صادرکننده بزرگ کالاهای ICT در جهان است که حجم آن تقریباً با کل ایالات متحده مطابقت دارد.
بنابراین وسعت محصولاتی که مکزیک تولید میکند بسیار دیدنی و قابل توجه است. از نظر پیچیدگی اقتصادی، چیزی که صنعتگران معتقدند پیشبینی خوبی برای رشد است، مکزیک در بین ۱۳۳ کشور در پایگاه داده OEC در رتبه ۱۹ قرار دارد، درست پس از چین و بالاتر از اسرائیل، بلژیک، دانمارک، لهستان، مالزی و هلند.
به عبارت دیگر، مکزیک یک کشور تولیدکننده از لحاظ فنی پیچیده و بسیار متنوع است که حجم زیادی از کالاهای پیچیده و با ارزش افزوده بالا تولید و صادر میکند. این تقریباً همیشه توصیف یک کشور ثروتمند، صنعتی، یا حداقل یک کشور نزدیک به ثروتمند با رشد سریع مانند مالزی یا لهستان است. اما مکزیک کشوری با درآمد متوسط است که بیشتر شبیه یک صادرکننده منابع طبیعی در حال رشد است.
برخلاف پاکستان، مکزیک مقدار خوبی سرمایهگذاری میکند، تشکیل سرمایه ناخالص آن ۲۰درصد تولید ناخالص داخلی است، مشابه مالزی یا لهستان. تمایل به کسری تجاری دارد، اما نه بزرگ و درسالهای ۲۰۲۰-۲۰۱۹ شاهد مازاد هستیم. مکزیک به طور پیوسته مانند اکثر کشورهای در حال توسعه جمعیت شهری قابل ملاحظهای دارد و درحال حاضر اکثر جمعیت آن در شهرها زندگی میکنند. همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، نرخ سواد آموزی در این کشور بسیار قابل توجه است. این کشور قبلاً با بحرانهای کلان اقتصادی مکرر مواجه بود، اما نرخ تورم آن از ابتدای قرن جاری ثابت و پایین بوده است. بدهی دولت کم و نسبتاً پایدار است.
همانطور که گفته شد مکزیک بسیاری از کارها را درست انجام داده و میتوانست هم کشور موردعلاقه صنعت گرانی باشد که بر تولید و صادرات تاکید دارند و هم نئولیبرالهایی که بر تجارت آزاد و ثبات اقتصاد کلان تاکید دارند. به همین دلیل است که پاسخ به این سوال که چرا این کشور، بیشتر رشد و توسعه نیافته دشوار است.
به اعتقاد نوآ اسمیت، یکی از بزرگترین مشکلات بزرگ مکزیک، وقوع جنایت سازمان یافته در این کشور است. کارتلهای مواد مخدر مکزیک از قدرتمندترین و مرگبارترین کارتلهای جهان هستند، «جنگ مواد مخدر» بین این گروهها به حدی شدید است که به طور معمول در کنار درگیریهای نظامی تمام عیار مانند جنگهای سوریه و یمن طبقه بندی میشود. تخمین زده میشود که از سال ۲۰۰۶، حدود ۳۵۰هزار تا ۴۰۰هزار نفر در مکزیک به قتل رسیدند. مقامات سیاسی در این کشور معمولاً به قتل میرسند و یا مجبور میشوند تا خدماتی را به کارتلهای مواد مخدر ارائه دهند که بدون شک فضایی از ترس را برای سرمایهگذاری داخلی ایجاد میکند.
مافیای مواد مخدر فقط مردم را به وحشت نمیاندازد، بلکه آنها را مجبور میکنند تا به اوباش به مقدار زیادی باج دهند. چنین وضعیتی تقریبا در جنوب ایتالیا نیز رایج است و یکی از دلایلی است که سبب شده تا جنوب ایتالیا نسبت به شمال آن فقیرتر باشد. این درحالی است که اگر ملتی نتواند در استفاده از زور وضعیت شبه انحصاری را حفظ و حاکمیت قانون را اجرا کند، نمیتواند اقتصاد خوبی داشته باشد.
نمیتوان گفت جرایم سازمانیافته و جنگ مواد مخدر تنها دلایل عدم رشد و توسعه کافی مکزیک هستند. در این قسمت نوآ اسمیت با استناد به مقالهای که گوردون هانسون، اقتصاددان در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد به عوامل احتمالی دیگری از جمله تامین اعتبار ضعیف، زیرساختهای ضعیف به ویژه در قسمت برق و مخابرات، رقابت چینی، مقررات بیش از حد و وجود مشاغل غیررسمی اشاره میکند.
فرضیه اول هانسون این است که بانکهای مکزیکی به سادگی تمایلی به وام دادن به شرکتهای خصوصی ندارند. او خاطرنشان میکند که در دهه ۲۰۰۰، وام دهی به بخش خصوصی مکزیک، شاید به خاطر بحران مالی دهه ۹۰ بسیار کم بود. اما در دهه بعد از انتشار مقاله هانسون، اعتبارات داخلی به بخش خصوصی به طور مداوم به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی افزایش یافت اما رشد این کشور بهبودی نیافت.
فرضیه دوم هانسون زیرساخت ضعیف به ویژه در بخش انرژی و مخابرات است. قیمتهای مخابراتی در سالهای پس از انتشار مقاله هانسون کاهش یافت، اما قیمت برق در مکزیک همچنان بسیار بالاست. انرژی گران قیمت به رقابت و به طور کلی به اقتصاد لطمه میزند زیرا تقریباً همه چیز به مقداری انرژی نیاز دارد. بنابراین مکزیک احتمالا باید برای بهبود زیرساختهای انرژی خود سرمایه گذاری زیادی کند.
هانسون همچنین ضمن اشاره به رقابت چینی، خاطرنشان میکند که خریداران آمریکایی در دهه ۲۰۰۰ به طور فزایندهای به تامین کنندگان چینی به جای تامین کنندگان مکزیکی روی آوردند.
درمقابل اما نوآ اسمیت با ذکر دلایل دیگری این استدلال هانسون را رد میکند زیرا بسیاری از کشورهای در حال توسعه دیگر مانند ترکیه، لهستان، ویتنام و مالزی در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، علیرغم رقابت با چین، رشد بسیار زیادی داشتند. در دهه ۲۰۱۰، یعنی در سالهای پس از انتشار مقاله هانسون، هزینههای بالاتر کالاهای چینی، تولیدکنندگان را برای یافتن مکانهای ارزانتر برای تولید کالاهای خود تشویق کرد اما مکزیک در این رقابت پیروز نشد. علاوه بر همه اینها، همانطور که از دادههای صادراتی بالا میبینیم، مکزیک با وجود رقابت چینی هنوز یک اقتصاد نسبتاً صادرات محور است.
فرضیه نهایی هانسون نیز عبارت است از مقررات بیش از حد و وجود مشاغل غیررسمی که اخذ مالیات از آنها غیرممکن و افزایش اندازه آنها مشکل است. این درحالی است که این دو با هم حرکت میکنند، زیرا اگر بیش از حد کسب و کار خود را تنظیم کنید، انگیزه آنها برای فعالیت غیررسمی افزایش مییابد.
به گزارش اکونومیست، مکزیک در شاخص سهولت کسب و کار بانک جهانی که انتشار آن پس از سال ۲۰۲۰ متوقف شد، از میان ۱۹۰ کشور در رتبه ۶۰ قرار گرفته است و پرداخت مالیات به طور متوسط برای شرکتهای بخش رسمی ۲۴۱ساعت در سال طول میکشد. همچنین کسب و کارهای رسمی در ازای خدمات عمومی ضعیف با تشریفات اداری و مالیاتهای بالا مواجه میشوند. به همین دلیل است که بسیاری از شرکتها و کارمندان در این کشور غیررسمی میمانند.
از سوی دیگر، مقررات بیش از حد همیشه یک فرضیه قابل قبول برای رشد آهسته کشورها است، اما اثبات آن بسیار دشوار است زیرا هیچ معیار واحدی برای مقرراتگذاری وجود ندارد. در همین راستا، معمولاً به رتبهبندی «سهولت انجام تجارت» بانک جهانی اشاره میشود، اما این اقدام در سال ۲۰۲۰ پس از آشکار شدن بینظمیهای دادهها و مسائل اخلاقی لغو شد. تعداد ساعات مالیاتی ترسناک است، اما به نظر نمیرسد که تعداد افرادی که شرکتهای مکزیکی برای پرداخت مالیات خود تعیین میکنند را در نظر بگیرد (اگر فقط یک مرد شش هفته کار کند چه میشود؟). اقتصاددانان تلاش کردهاند تا «آزادی اقتصادی» یا رتبهبندی فضای کسبوکار را ایجاد کنند که رشد را برای ایالتهای ایالات متحده پیشبینی کند، و این تلاشها عموماً از نظر تجربی کاملاً ناامیدکننده بوده است. بنابراین در حالی که نوآ اسمیت مایل است تا این فرضیه را مطرح کند که مکزیک به سادگی تا سرحد مرگ مقررات گذاری می کند، اما معتقد است که باید به دنبال توضیحات دیگری نیز بگردیم.
یکی از عوامل دیگری که باید به آن اشاره کرد، تحصیلات ضعیف در مکزیک است. مکزیک نسبت به سایر کشورهای OECD در آزمونهای بین المللی از جمله خواندن، ریاضی و علوم، نمرات ضعیفی کسب میکند. سرمایه انسانی پایین میتواند از انتقال به صنایع با ارزش افزوده بالاتر جلوگیری کند. مکزیک همچنین فقیرتر از سایر کشورهای OECD است و اگر ثروتمندتر شود، میتواند هزینه بیشتری به تحصیلات و تغذیه بهتر دانش آموزان اختصاص دهد. بنابراین مکزیک باید تلاش کند تا سیستم آموزشی خود را بهبود ببخشد و مهاجران ماهر را از کشورهای دارای سیستم آموزشی خوب وارد کند.
نوآ اسمیت در پایان گزارش خود نتیجه میگیرد که نمیتوان چند دلیل مشخص را برای عدم رشد و توسعه مکزیک نام برد. مکزیک باید همه کارهای معمول حامی رشد را انجام دهد و درکنار آنها سعی کند زیرساختهای انرژی و آموزش را بهبود ببخشد و مقررات کارآمدی را وضع کند. با این وجود مشخص نیست که حتی هیچ یک از این اقدامات بتواند تعیین کننده باشد، زیرا عوامل موثر دیگری مانند ثبات اقتصادی کلان، تامین اعتبار، رقابت چینی و هزینههای مخابراتی نتوانستهاند تاثیری در بهبود وضعیت این کشور داشته باشند.
البته کاهش خشونت هم میتواند معیار مهمی برای شروع رشد مکزیک باشد. کشورهای در حال جنگ همیشه از نظر اقتصادی آسیب میبینند و خشونت در مکزیک آنقدر شدید است که اغلب به عنوان یک جنگ واقعی در نظر گرفته میشود. یک محیط امن به سادگی پیش نیاز کسب و کارها برای سرمایه گذاری و رشد است.
در این میان، پرونده مکزیک یک معما و یک ناهنجاری برای هر دو نظریه رایج توسعه ارائه میکند، نظریه «صنعتگرایانه» چانگ و استودول که بر صادرات تولیدی با ارزش تأکید دارد، و ارتدوکس «نئولیبرال» که بر تجارت آزاد و محتاطانه تأکید دارد. مکزیک یک استثنای ناراحت کننده است که باید نظریه پردازان توسعه را به این سوال وادار کند که واقعاً چقدر در مورد دلیل رشد کشورها میدانند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تولیدکنندگان فولاد ایران طی ۱۱ ماه سال جاری میلادی (۱۱ دیماه ۱۴۰۲ تا ۱۰ آذرماه ۱۴۰۳) ۲۸ میلیون تن فولاد خام تولید کردند. این رقم نیم درصد بیش از عملکرد مدت مشابه سال گذشته میلادی بوده است.
رئیس سازمان امور اراضی کشور گفت: واگذاری زمین های کشاورزی به طرح های انرژی تجدیدپذیر به سرمایهگذاران حداکثر یک ماهه تحویل داده می شود.
اختلاف در نمودار تسلط بیتکوین تریدینگ ویو، موجب شد این رمزارز محبوب به ۹۵هزار دلار سقوط کند.
معاون شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران با صدور دستورالعمل 12مادهای، بر صرفهجویی و بهینهسازی مصرف انرژی در تمام فرودگاههای کشور تاکید کرد.
دیدگاه بسته شده است.